psychology

فلسفه دین و ایمان از نظر ویلیام جیمز.

دوشنبه, ۶ دی ۱۴۰۰، ۱۲:۴۳ ب.ظ

🍁نظر جیمز درمورد فلسفه دین و ایمان

 

 

ویلیام جیمز میگوید: هر چیزی که یک اثر مفید داشته پس حق است.» البته او می خواهد بگوید که حق یعنی چیزی که مفید باشد به مفهومی که ما می خواهیم بگوییم یعنی حق به جانب الله است. در باب ایمان نیز با توجه به دیدگاه جیمز در پراگماتیسم و نگرش به انسان به عنوان موجودى که صرفا عقلانى نیست، شکل اصیل دین را نیز بعد عاطفى آن مى داند. وى در ضمن مقدماتى چند براى توجیه ایمان با وجود فقدان شواهد کافى اراده معطوف به باور را کافى مى داند.
جیمز فیلسوف و روان شناس آمریکایى است که شهرت وى بیش از همه مرهون فلسفه اصالت عمل یا  پراگماتیسم است. جیمز تحت تأثیر تربیت ها و حالات مذهبى پدرش هنرى جیمز بود و صریحا خود را فردى معتقد و دیندار معرفى مى کند و ایمان را عنصرى حیاتى و اساسى در زندگى مى داند؛ اگرچه نمى توانم عقیده مردم عادى مسیحى را بپذیرم یا طریقتى را که دانشمندان اسکولاستیک در قرون وسطا از آن دفاع مى کردند، قبول کنم، اما خود را جزو فلاسفه ما بعدالطبیعه جزمى مى دانم...، پس بدون تردید، گفته هاى آنان که مذهب را پس مانده هاى افکار قدیمى مى دانند، رد مى کنم، زیرا آن گفته ها نادرست است.

منشأ اشتباه چیزى است که پدران ما مذهب خود را با آن مخلوط کرده بودند و به خطا از طبیعت اخذ کرده بودند. این بود که مذهب آنها با بسیارى از افکار نادرست همراه بود. بنابراین، ما نمى توانیم دربست از هر عقیده و ایمان مذهبى صرف نظر کنیم... چقدر «تولستوى» خوب گفته وقتى ایمان را جزء دسته اى از نیرو ها مى شمارد که آدمى با آن زندگى مى کند، «فقدان ایمان» سقوط کامل زندگى است. مسئله چیستى و هستى خداوند اندیشه جیمز را در طول حیاتش به خود مشغول ساخت. شخصى عمیقا مذهبى بود و در کتاب "انواع تجربه دینى" با حالات احترام آمیز عرفانى درباره خود مى گوید: «خمیره ذاتى من تقریبا به طور کامل به دین و التذاذات روحانى وابسته است.»
؛ نظریه پیوستگى که فلاسفه غرب از دکارت به بعد معمولا آن را پذیرفته اند و به معناى هماهنگى اجزاى یک نظریه است 
 نظریه پراگماتیسم معتقد است، یک عقیده در صورتى و تنها در صورتى حقیقى است که هرگاه عمل مطابق آن واقع شود، به طورى تجربى نتایج رضایت بخش و محسوس به بار آورد؛ یعنى حقیقت باید به مثابه رابطه پیامدهاى رضایت بخش و محسوس با اعمالى که از عقاید معین ناشى مى شود، در نظر گرفته شود.
حقیقت چیزى جز این نیست که تصورات تنها تا آنجا حقیقى اند که ما را در ایجاد رابطه اى رضایت بخش با دیگر بخش هاى تجربه مان یارى رسانند. هر نظرى که ما را کامیابانه از قسمتى از تجربه مان به قسمت دیگر آن ببرد، چیزها را به گونه اى رضایت بخش به هم ربط دهد، تضمین شده باشد، امور را ساده کند و در نیروى کار صرفه جویى به عمل آورد، به همان اندازه، تا همان جا و به گونه اى ابزار وار حقیقى است.

جیمز با تدوین کتاب "اصول روان شناسى" و با سخنرانى هاى مهم گیفورد تحت عنوان «انواع تجربه دینى» که این هم با رویکرد روان شناختى است، دل مشغولى خود را به عنوان یک روان شناس نشان مى دهد. افزون بر این ها با تأسیس اولین آزمایشگاه روان شناسى در آمریکا و تحقیق تجربى در این زمینه، توجه خود را به پدیده هاى روانى در انسان و تبیین هاى روان شناختى نمایان مى سازد. البته اهتمام جیمز به بحث از موضوعاتى نظیر اراده، حرکت، غریزه و... که در روان شناسى تجربى امروزه جایگاهى ندارند، نشان دهنده آن است که بین روان شناسى فلسفى قرن نوزدهم و روان شناسى علمى قرن بیستم به نوعى پل مى زند

جیمزدر کتاب اصول روان شناسى بر جنبه غیر عقلانى انسان تکیه مى کند و انسان را به هیچ وجه مخلوقى صرفا عقلانى به حساب نمى آورد. چنان چه مى گوید: باورهایمان تحت تأثیر عوامل هیجانى هستند. جیمز به پدیدار هاى دینى توجه کرده و از موضع روان شناختى آنها را تجزیه و تحلیل مى کند، لیکن همواره رویکرد پراگماتیستى خود را (توجه به پیامدها و نتایج) حفظ کرده است. نکته مهمى که در اینجا به عنوان چارچوب کلى دیدگاه جیمز در نظر گرفته مى شود آن است که «شکل اصیل و ویژه دین، حس یا احساسى است که نباید با عقیده و عمل یکسان انگاشته شود».
در حقیقت، ویلیام جیمز به سنت فکرى تعلق دارد که در مقابل نظر کانت مبنى بر یکسان انگارى دین و اخلاق، عواطف دینى را مقدم مى شمارند. شلایر ماخر از پیشگامان این سنت است و جیمز در کنار جاناتان ادواردز و رودلف اتو على رغم اختلافشان در برخى مسایل، گوهر دین را جنبه احساسى یا تجربه دینى به معناى خاص آن مى دانند.
ویلیام جیمز نیز معتقد است که احساس منبع ژرف تر دین است و تنسیق هاى فلسفى و کلامى جنبه ثانوى دارند و اصلا دین از مقوله عواطف است نه عقل: «چون تجربه دینى مستقیم و بدون وساطت مفاهیم و احکام به وجود مى آید، شبیه ادراکات حسى است و تنها از راه شناخت شخصى ادراک مى شود». روش جیمز عمدتا بر اساس بررسى تجربى است، از این رو، کتاب انواع تجربه دینى را با ارائه نمونه هاى بسیارمتنوع از تجربه دینى آغاز مى کند و تأکید بیشتر وى بر عواطف و حالات مذهبى خود جوش (خود انگیخته) است تا تفاسیر کلامى با قاعده بندى هاى نهادینه شده و متعارف.

از سخنان جیمز سه دلیل براى این که ژرف ترین منابع و ابعاد دین را عواطف و حالات احساسى مى داند، قابل استخراج است:
اول-
 حالات دینى کیفیتى محسوس است و براى فاعل امرى بى واسطه به نظر مى رسد، نه نتیجه استنباط و تذکر آگاهانه، از این رو، مستقیم تر است و خطاى کمترى بدان راه مى یابد.
دوم-
 اعتبار تجربه و حالات دینى و تأثیر آن در مردم است. مردم غالبا متأثر از براهین عقلى در باب دین نیستند، عقاید و آموزه هاى دینى نشان دهنده خاستگاه هاى عمیق ترى در احساس و تجربه اند. اگر تجربه دینى نتواند اعتبار کافى براى عقاید فراهم کند، براهین عقلى محتملا قانع کننده نیستند.
سوم- 
مرورى بر سنن دینى گوناگون، عقاید و مفاهیم دینى بسیار متنوعى را نشان مى دهد، در حالى که احساسات و سلوکى که منشأ و مبناى چنین تنوع عقلانى است، ثابت است. در نتیجه، براى درک ویژگى تجربه دینى و وجه مشترک سنن گوناگون، باید احساس و تجربه را بررسى کرد نه عقاید و تعالیم را.

بنابراین، تنها آزمون محتمل بودن حقیقت در فلسفه پراگماتیکى، آن چیزى است که به بهترین صورت ما را به مقصود برساند و آن چیزى است که با هر بخش از حیات ما سازگارتر و با مجموعه نیازهاى حیات ما متناسب باشد و هیچ چیز در آن غفلت نمى شود و این امر باید به صورت تجربى براى ما اثبات شود.

 

🍁(مطالعه ببشتر)

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۱۰/۰۶
مریم حسن زاده

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی